۲۰۱۴ ژوئیهٔ ۸, سهشنبه
ماه خون گرانبها.
پدر آسمانی در حدود ساعت ۹:۳۰ بعد از ظهر، پیش رو حرم خانه شکوه در ملاتز و با وسیلهای خود یعنی دختر آن، آنه سخن میگوید.
به نام پدر و پسر و روح قدوس آمین. ساعتهای شبانه شروع شدهاست.
پدر آسمانی میگوید: در این ساعات شبانه تو، فرزند کوچکم، انتظار نداشتی که نیاز دارم چند کلمه به سرعت برایت بگویم، زیرا توسط دیگران سعی دارند تا تو را به سمت غلط هدایت کنند.
من، پدر آسمانی، بلندترین در آسمان و زمین، خدای سهگانهای که در پدر هستیم، الان، در این لحظه، از طریق ابزار خویشتنداری، اطاعتمند و متواضع آنه سخن میگویم، کسی را که بیشتر از همه چیز دوست دارم، کسی که به من بیشترین خوشی را در آخرالزمان کلیسا میدهد، زمانیکه کاملاً کور شدهاست و راه خود را گمراه کرده.
چه مهمترین چیزی است، فرزندان عزیزم، اینکه از طریق تو، فرزند کوچکم محبوب که همهچیز من هستی و کلمات مرا تکرار میکنی و دنبال آرزوهای خود نمی�دی، میخواهم بگویم. به عنوان نشانهای برای این کار، خواستهام تا بر روی فرش سخت زانو بزنی، حتی اگر در حال حاضر باعث بیشترین دردت شود زیرا از سردرد شدید رنج میبردی. همچنین در طول سخنگویی من نمیتوانستیم این آزارها را از تو برداریم چون پسر مرا عیسی مسیح در تو رنج میکشد. این ساعتهای شبانه کوه زیتون است که الان تجربه میکنی. تو علیه این دردهای خود شورش نخواهی کرد، بلکه به من تعلق داری و خاصاً به پسرم که حالا بیشترین آزار را در تو تحمل میکند چون حقیقتاً قبول کردهاند و گفتهاند که باید از این پاپ حمایت شود. او باید پاپ شناختهشده باشد. نه، فرزندان عزیزم، نمی�دی. هرگز فرانسیس را برای عهدهدار شدن چنین مقام بزرگی پس از استعفا پوپ بندیکتو انتخاب نکردم. همچنین خواستهی من بود اما هنوز آمادهٔ تحمل نتایج تا امروز نشدهاست. بنابراین تو به این اندازه رنج میکشی، فرزند کوچکم.
شهادت کوچکی از روح شدهای. روز و شب یک بیماری جایگزین دیگری میشود. دیگر نمی�دی که در درد کجا بروی، اما این درد کوه روغن است که پسر مرا رنج دادهاست. تو حالا به او کمک میکنی تا برای کلیسایش که توسط جاری شدن خون و آب از زخم پهلویاش تأسیس شده بود، تحمل کند.
از پسر عزیزم خود باور ندارند که حاکم کل جهان است. بیگناهانه برای همه مردم به صلیب رفت. هیچ گناهی نکردهاست بلکه میخواهد تمام دنیا را حتی امروز نجات دهد. این آرزو اوست. اما از او پیروی نمی�دی.
کفاره بزرگترین من آن هم توسط پلیس تعقیب میشود. شما میتوانید در اینترنت ببینید که تعقیبی چگونه به نظر میرسد، چطور پلیس حتی دفتر دادستان عمومی نیز تحت تأثیر قرار گرفته و دیگر اراده خود را ندارد بلکه توسط فراماسونها رهبری میشوند. او اطاعت میکند! آنچه برای تو غیرقابل فهم است، محبوب کوچک من، اطاعت میکند. اما باور داشته باش به پسرم عیسی مسیح که در تو رنج میکشد، که تو را در هر مرحله از زندگی روزانه خود حمل میکند. تمام بدنت تبدیل شدهاست به یک بدن درد، درد روانی و جسمانی.
باور داشته باش، محبوب کوچک من، پدر عزیزت رنجت را میبیند. تو را فراموش نکرده است. او این ترکیدگی روزانه به تو احساس میکند تا فکر کنی که در انتهای هستی. میخواهی دست بردهی، میخواهی بیاحتیاج بشوی. میتوانی آنرا بکن، محبوب کوچک من، اما هنوز پدرت عاشقانه تو را نگهدارید. حتی اگر فکر کنی همه چیز از زیر پاهایتو فرومیرود، همچنان در بازوهایم امن هستی. بازوهایم تو را نگهداریدهاند، زیرا ساعتهای کوه زیتون اینجا هستند و میخواهند زندگی یابند.
پسرم تو را انتخاب کرده است، محبوب کوچک من، تا دوباره در تو ساعات کوه زیتونت رو به روی خود بیاورد تا کشیشی جدید را وارد حقیقت کند. هنوز ممکن نیست، زیرا هیچکدام از کشیشها تاکنون آماده نبودهاند که همه چیز را برای پسرم با تعهد کامل بدهند، چه مالیاً، چه جسمانی، چه در مورد تعقیب و دزدیدگی. ترسهای انسانی در میان کشیشان من چنین بزرگ است. اما باید اینطور نباشد، محبوب فرزندانش کشیشها. آیا فراموش کردهاید که هنگام تبلیغت به من سوگند یاد کردیدم که من برای شما مهمترین هستم و باقی میمانم؟ آیا همه چیز را فراموش کردهاید؟ آیا من عیسی مسیح عاشقانه در سهگانه نیستم. آیا کشیشیت بزرگترین چیزی در زندگی تو نیست؟ همه چیز رو رها میکنی!
من برای تو با کودکم و مادر عزیزم مبارزه میکنم. مادرم عزیزترین، بزرگترین است، او کوریدمپتریس است. به آن دچار شو، فرزند کوچک من، و از طریق آن خودت را بالا ببر. وقتی که دیگر نمیتوانی و به نظر تو همه چیز در چشمات پنهان شدهاست و دیگر نمی喻د چگونه من، عیسی مسیح در سهگانه، توی بازی میکنم. برای من سخت است، کودک کوچک من، دیدن رنجت. آیا فکر میکنی پدر محبتآمیز میتواند بچهاش را در حال رنج دیده باشد؟ بله، فرزند کوچولو من، قدرت دارم همه چیز از تو بردارم یکجا، اما میخواهم دنیا را نجات دهم چون توی نجات جهان کمک میکنی، چون تنها تو هستی که آمادهٔ ترک کردن همه چیز و انجام دادن همه کارها و اعلام کردن همه چیزهایی است حتی اگر زندگیت بپردازد. درون تو بسیار قوی هستی، فرزند کوچولو من، اما فقط ضعف خودت را میدی. این ضعفهای انسانی هستند. تنها پدرت در قدرت الهی تویی که در قدرت انسان نگه داری نمی喻د. فکر میکنی در بیقوایی خودت دیگر ادامه ندادن میتوانی. درست است، فرزند عزیز من. در قدرت انسان نزدیک به بیقوا هستی، اما قوت الهی روزانه تو را نگهداردهاست.
به وضعیت زانو زدهای خودت بنگر. آیا کسی میتوانست این کارو بکنه در این درد بزرگ که الان تجربه میکنی؟ نه! توی فراری نمی�ختی. جایی هستی که باید باشی. گام بعدی را با من بردارید. تو را دوست دارم! طایفهٔ کوچولوت رو دوست دارم! گاهی فکر میکنی طایفه کوچکتو از تو دور شدهاست. خودت احساس ناآشنا بودن میکنی. هیچیک، فرزند کوچولو من، نمی�ختد مثل من توی فهمیدن تو. به عنوان خداوند میدانیم چه در درون تو اتفاق افتاده و چگونه روحت دچار رنج شدگی است. از نظر انسانی این آزارها غیرقابل تحمل هستند، اما روحانیاً نگهداردهاید. نخواهی افتن و نخواهی ترک کردن حتی اگر احساس آن را داری. ناخوشایند نمی�ختی نیز.
به پسرم عیسی مسیح در شب کوه زیتون فکر کن. آیا او هم نه به دلیل درد - دروندرد - فریاد نکشید؟ غبارت که روز و شب از پیشانی تو جاری میشود، قطرات عرق فرزندم نیستند بلکه قطرات عرق من هستند.
من خواستم تا امروز در اینجا زانو بزنیدی چون میخواستم به تو بگویم که من اینجای هستم. همیشه برایت هستم، - همیشه. چه ببینی مرا یا نبینی، چه بشنی مرا یا نشنی، من آنجا هستم. در هر لحظه دردتو حس میکنم. همه چیز را احساس میکنم. در هر کوچکترین لحظهای که شدیدترین رنج به تو پیشنهاد شده و هنوز میتوانید تصمیم بگیرید: اگر آن را برای من، برای پسرم پوشیده باشی یا اینکه ترکش کنیدی، همیشه برای من انتخاب خواهید کرد. این لطف است، لطف بر لطف. بدون من، پدرت محبتآمیز، نمی�بندی توانایی تحمل این رنج در همه مراحل ممکن را حتی یک لحظه بیشتر داشته باشی. رنج روانی افزایش مییابد و فکر میکنی که صلیبی برای تو سنگین شدهاست و دیگر قادر به حملش نیستی اما همیشه میدانی که من، پدر آسمان، پشتت ایستادهام و در این لحظه بسیار محکم توت را گرفتهام و از همه چیز بیشتر تو را محبت دارم. ولی وقتی تصمیم بگیرید ترک کنید، به تو گویم: تو را دوست دارم، فرزند کوچکم! اکنون بیشتر از هرچیزی تو را دوست دارم. هنگامی که بزرگترین دردت رو بر میدارد، نزدیکترین کسی هستی به من. دقیقاً آن لحظهای که فکر میکنی درد دیگر گذشت نخواهد کرد و توت را فراتر خواهد برد و بیخودانه فرو ریختهای، با تو هستم و توت را گرفتهام و برایت هستم.
تو فرزند کوچک محبوب منی چون جهان تمام رو حمل میکنی. مأموریت جهانی داری و از آن رنج میبردی. به دخترک محبوبی مرا، مریم نگاه کن. آیا او نیز بیارزش نیست؟ رد شدهاست، ستم دیدهاست؟ آیا وی توبه نمی�برده است؟ او هم ترک نخواهد کرد چون پخش آخرالزمان را دارد. این مهم است. تا پایان عمرش به این مأموریت پایبند خواهد بود. بسیاری از یاران کنارش هستند که نیاز شدید به تحمل مثلت داری، فرزند کوچکم، اگرچه پخشهای شما متفاوتاند اما عشقتان یکدگر رو میپیونداند. عشقت بزرگترین چیز است که در زمان دشوار و گمراه شده و ویرانشده کلیسای کاتولیک من را آرام کند.
میخواهی دین جهانی واحد برپا کنید. آیا این برای پسرم تلخ نیست؟ آیا من به صلیب نرفتم برای تنها، مقدس، کاتولیکی که میخواستند با آن تطبیق یابند؟ نه! فقط یک کلیسای حقیقی، مقدس، کاتولیک و رسولی وجود دارد و هیچگاه دیگری نخواهد بود.
اکنون به نظر میرسد که کلیسا کاملاً ویران شده و کنار گذاشته شدهاست و خواستهاست همه کسانی را که این کلیسای حقیقی را اعتراف میکنند، از میان ببرد. اما موفق نمی喚ند، زیرا من، پدر آسمانی، آنها را جذب میکنم، نگهدارم و دوست دارم. بر آنان نگاه داریم. هیچوقت اجازه نخواهیم داد که این روحهای فدا کننده مرا نابود کنند - هیچوقت. همه چیز علیه آنها استفاده خواهد شد، اما روحشان هرگز نابود نمی喚د. روحش و فدیایش یکجانشین هستند و به چنین قوی با پسرم عیسی مسیح متصل شدهاند که از هم جدا نخواهند شد. عشق مهمترین و بزرگترین چیزی در آن است. عشق الهی همه وقت روحهای خود را قدرتمندتر میکند، بیشتر تحت حمله قرار گیرند، بیشتر ستیزه شوند، ایمان روحهای فدا کننده عمیقتر خواهد بود و قویتر خواهند شد. خودشان این کار را نخواهند دید زیرا قدرت الهی دریافت کردهاند، و بسیار، بسیار قدرتمندتر از آن چیزی است که در ذهن کوچکت میتوانید تصور کنید.
من خدای سهگانهای هستم، قویترین، بزرگترین، داناییستنده و قادر مطلق. و اگر هنوز بسیاری باشند که علیه این سهگانه عمل کنند، هرگز موفق نخواهند شد مرا، خداوند در سهگانه را کاملاً نابود کنند. من پیروز باقی میمانم و پرچم پیروزیای که پیشتر برافراشتهام را به شما نشان خواهم داد. توها قهرمانهای من هستید که تا پایان کنار من مقاومت کردهاید. همینطور خواهد بود و همانطور تجربه خواهید کرد.
شما باید تحمل کنید، در بزرگترین درد باید بله بگویید، باید بتوانید در بیامیدی، ترک شدن و تنهایی بله بگویید، آنگاه مستقیم بر صلیب هستید. همینطور میخواهم، مانند مادرم که دقیقاً زیر صلیب ایستاده بود، جاییکه برای کل جهان به عنوان همکار فدا کننده بله گفت. او زخمهای من را بوسیدهاست، عشقش زیر صلیب ثابت کرد. و هیچوقت نمیتوانست چیزی جز مرا از همه چیز بیشتر دوست داشت. فقط زیر صلیب عشقت بزرگ شما مهر شد. و این با شما ادامه خواهد یافت. هرچه بیشتری ستیزه شوند، بیشتر کفرگویی رخ دهد، بیشتر توسط پدر آسمانی عاشقانهای که هیچگاه نخواهد توقف کرد تا شما را از همه چیز بالاتر دوست دارد، مورد علاقه خواهید بود. کسی عشقی بزرگتر ندارد مگر آنکه برای دوستانش بر صلیب میرود. و شما این کار را با تبدیل شدن به شهیدان روح انجام میدهید.
و بدین ترتیب من تو را دوست دارم و همینطور امروز در شب زیتون به تو میگیرم. این باید چنین باشد: ساعتهای کوه نفت. برای همین، کوچکام، از تو خواستهام تا پیش دژ خانهای کهن نشینی کرده و بر صلیب مرا همیشه بنگرید، من را ببینید و به من ثابت کنید که من را دوست دارید، زخمهایم را بوسیده باشید، به من ثابت کنید که همه چیز برای شما هستم. گنجینه بزرگترین، مرواریدی بزرگتر از این نیستم، کوچکام محبوب. برای همین تو را تشکر میکنم و همهٔ شماست.
برگذار و هرگز دست ندهید! بیشتر ایمان دارید، بیشتر به من ثابت کنید که شما مرا دوست دارید. این مهمترین چیز در زندگیتان است. عشق الهی باید قویترین چیزی باشد که در دلتان هست، فقط آنگاه درست هستید، تنها آنگاه روحاً از من میگیرید. صلیب را هرچند بار هم بوسیده باشید و بخواهید، زیرا صلیب بزرگترین چیز در زندگی شما است. این نجات برای بشریت است. و برای همین تو به ویژه کفارهای داری، کوچکام محبوب. آیا نشانهٔ پیروزی در دلتان نقش بسته نیست؟ هنوز میتوانستید باور کنید که من را ترک کرده باشید، دست از کار بردهید؟ نه! نشانهی پیروزی مانند یک علامت است که در قلب شما سوزانده شدهاست. و همیشه چنین خواهد بود.
من را دوست دارید و با من بمانید و پایدار باشید، زیرا زمان بدترین تخریب کلیسای کاتولیک زیر این فرانسیس آغاز شد که هنوز باید او را به عنوان پاپ شناسایی کنید - هرگز، محبوبام. تنها راه اشتباه و بدتر از همه گمراهی شما را رهبری میکند. اگر دنبالش بگذارید، دیگر نمی�دید چه ایمان است. همه چیز کاملاً از ذهنتان بیرون کشیده شدهاست. عقلتان شکست خواهد خورد. اما تو حکمت داری. و هیچکس نمیتوانست حکمت را از تو بردارد. علم قابل یادگیری است، لیکن حکمت هرگز قابل یادگیری نیست. این نعمت است، نعمتی بر نعمت، و بدین ترتیب باقی میماند.
به من وفادار بمانید، محبوبانم! به من در خانهی مرا، خانهی شکوه، وفادار باشید! این خانهی من است، و هیچکس هرگز دست بر این خانه نمیتوانست گذارد تا آن را ویران کند. از همه طرفها محافظت شدهاست. میخائیل فرشته بزرگ، پدرخواندهٔ محبوبام، یوسف مقدس و مادرم هم با فرشتگانشان روزانه شبانه نگهبانی میکنند. به چشم غیره دیده نمی�دیند. اما تو، کوچکام، در دل خود احساس خواهی کرد: آنها آنجا هستند. شما را ترک نخواهند کرد. شما را در هر موقعیت دشوار دوست دارند و محافظت میکنند.
و اکنون این قدرت از تو بیرون خواهد آمد، زیرا اکنون دوباره توانایی انسانی خود را احساس خواهی کرد. ادامه دهید و دست ندهید. مانند آنکه هیچگاه مجبور به تحمل این زمان نشدهاید، میتوانستید برخیزید. با قلب پسرم در اتحاد نزدیک و عمیق بودید. او را مثل آنچه تاکنون ثابت کردهاید دوست دارید!
و بدین ترتیب پدر آسمانی تو همراه همه فرشتگان و قدیسان، همراه کل سپاه فرشتگان، برات مبارک باد. تریلیونها فرشته اطرافت هستند زیرا تو، فرزند کوچکم، با من و پسرم عیسی مسیح متحد هستی. او یک است با تو؛ بنابراین این قدرت در تو که وقتی سخنگویی پایان مییابد کمتر خواهد شد.
این پیام باید بر روی اینترنت قرار گیرد و بسیاری از مردم آن را تقویت کنند و ببینند که پیامبر، که وظیفه حمل مأموریت جهانی را دارد، بیشترین رنجها را تحمل میکند، اما با کمک این رنجها روحهای بسیار زیادی نجات پیدا خواهند کرد. او جواهرم است که من دوست دارم و اجازه نخواهم داد تا از دستهایم گرفته شود. آمین.
برکت و ستایش بر مقدسترین قربانی مذبح باشد، اکنون و همیشه. آمین.